تولید قطعات و سخت افزار کامپیوتر

شرکت های تولید کننده قطعات کامپیوتر در ایران،شرکت های سازنده قطعات کامپیوتر،شرکت های تامین کننده قطعات کامپیوتر،شرکت های سازنده کامپیوتر

4f/ss (306)

4f/ss (306)

استرس شغلی و راههای پیشگیری از آن

آدمی برای آنکه به طرز بهنجاری به کار و کوشش بپردازد بایستی کمی استرس احساس کند. برانگیختگی هیجانی ملایم آدمها را در جریان اجرای کاری که برعهده دارندهوشیار نگه می دارد. آدمی هنگام روبرو شدن با استرس به آن دسته از الگوهای رفتاری روی می آورد که پیش از آن برایش کارایی نداشته است . به عنوان مثال ، یک آدم محتاطممکن است محتاطتر هم بشود و سرانجام به کلی کناره بگیرد و یک آدم پرخاشگر ممکن است کنترل خود را از دست بدهد و بی مهابا همه چیز را در هم بکوبد. اعتقاد بر این است که بیماریهایی مانند حساسیتها، سردردهای میگرنی ، فشار خون ، ناراحتیهای قلبی ،زخمهای گوارشی با فشار هیجانی ارتباط دارند. عموم مردم بیشتر وقت مفید خود را درمحیط کار می گذرانند به همین دلیل شرایط محیط کار اهمیت بسیاری در تامین سلامت جسمانی و روانی آنها دارد و به اختصار برخی از عوامل که تاثیر زیادی در ایجاد استرس ناشی از کار دارند در ذیل ذکر گردیده است :
شرایط کاری ; تراکم کاری ; ابهام نقش ;
تعارض شغلی ; مسئولیت ; روابط با مافوق ; روابط با زیردستان ; روابط باهمکاران ; عدم امنیت شغلی .
شرایط کاری
عواملی چون شرایط نامطلوب کاری ، تندکارکردن ، تلاش طاقت فرسای فیزیکی ،ساعات بسیاری را در محیط کار گذراندن و پرکاری مفرط، موجب اختلال در سلامت روانی می شود. کار خسته کننده و تکراری و محیط نامطلوب فیزیکی و روانی ازجمله :سروکار داشتن با افراد تندخو و همکاران پرخاشگر علاوه بر اختلال سلامت روانی موجب کاهش سلامت جسمانی نیز می شود این افراد زودتر و بیشتر از افراد دیگر به بیماری مبتلا می شوند و دیرتر بهبود می یابند.
تراکم کاری
بعضی افراد زمانی که خیلی نزدیک با دیگران کار می کنند احساس ناراحتی می کننددر حالی که اگر عده ای در کنار بقیه کار نکنند احساس تنهایی می کنند. درهر حالت تراکم کاری (مثبت یا منفی ) می تواند باعث ایجاد استرس گردد.
ابهام نقش
اگر شخص اطلاع کافی از شغل و کاری که به عهده گرفته نداشته باشد بدین معنی که اهداف کاری وی چنانچه باید و شاید واضح و صریح نباشد و او نتواند با این اهداف وانتظارات خود، همکاران و مسئولیتهای محوله ارتباط درستی برقرار سازد، این حالت موجب بروز افسردگی ، کاهش اعتماد به نفس ، عدم احساس رضایت از وضع زندگی ،عدم رضایت شغلی و کاهش انگیزه شغلی می شود.
تعارض شغلی
اگر شخص در محیط کار خود با وظایف یا نیازهایی مواجه شود که واقعا علاقه ای نسبت به انجام آنها نداشته و یا اینکه قبلا تصوری از انجام آن کارها در ذهن نداشته باشد.متداولترین مورد در این زمینه هنگامی دیده می شود که فرد بین دو گروه مختلف که دوخواست و دو هدف متفاوت دارند واقع شود و به دو سو کشیده شود و یا در شرایطی قرار گیرد که بین خواسته ها و انتظاراتی که از و می رود تعارض وجود داشته باشد. افرادی که به مشاغل اداری و تخصصی اشتغال دارند بیشتر از بقیه در معرض این فشارها قرارداشته و آسیب پذیرترند.
مسئولیت
موجب استرس است و به نحو چشمگیری به افسردگی ، اضطراب و روانپریشی منجر می شود. هرچه میزان مسئولیت فرد در مقابل دیگران بیشتر شود وی باید دقت وزمان بیشتری را در واکنش و برخورد با سایرین صرف کند و درنتیجه استرس نیز بیشترخواهدشد. مسئولیت افراد به میزان قابل توجهی با سیگارکشیدن ، فشارخون و میزان کلسترول خون در ارتباط است . خطر ابتلا به بیماریهای مختلف جسمانی و روانی به افرادی که مسئولیتی را درقبال اشیا برعهده دارند به مراتب کمتر است .
روابط با مافوق
در شرایطی که کارکنان رئیس خود را فردی با فکر و ملاحظه کار احساس می کنندروابط دوستانه ای ایجاد می شود که براساس اعتماد متقابل ، احترام و صمیمیت بوده ،موجب عدم بروز استرس بر کارکنان خواهدشد. کارکنانی که احساس کنند رئیس مراعات آنها را نمی کند و نسبت به منافع آنها بی تفاوت است تحت استرس بوده و بیشتر درمعرض اختلال روانی هستند.
روابط با زیردستان
دعوت به تقسیم کار و مشارکت می تواند در برخی از مدیران موجب بروز استرس ازجمله احساس تنفر و اضطراب گردد. برخی از عوامل در بروز این پدیده سهیم هستند که مهمترین آنها عبارتند از:
1 – ناهماهنگی و ناهمسانی توانائیهای فردی با توقعاتی که از او می رود;
2 – ممکن است وی در معرض تعارض روانی قرار گیرد مثلا در جزیی ترین کارها دخالت کند و هم انتظار مشارکت و تقسیم کار داشته باشد;
3 – ممکن است زیردستان و افرادی که او ریاست آنها را عهده دار است از همکاری ومشارکت در امور خودداری کنند.
روابط با همکاران
نبودن روابط خوب بین همکاران عامل اساسی و محور بی اعتمادی ، عدم صمیمیت و رقابت ناسالم یکی از عوامل مهم موجد استرس است . روابط خوب و سالم می تواندعلاوه بر سلامت روانی باعث تعادل میزان کورتیزول (هورمون مهم بدن که نقش اساسی در تسریع بهبود آسیب دیدگی دارد) کاهش فشار خون و میزان مصرف دخانیات گردد.
عدم امنیت شغلی
در شرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دائمی نیست و حفظ شغل و بقا آن بستگی به میزان فعالیت خود فرد دارد ولی عدم آگاهی از این موضوع موجب ترس از کنار گذاشته شدن (لغو یا اتمام قرارداد موقت ) و بازنشستگی یکی از فشارهای روانی است . چنین حالتی موجب می شود فرد قبل از آنکه به طور طبیعی از کار بازنشسته شود احساس فرسودگی وکسالت روحی کند. ترس از تنزل مقام یا کنار گذاشته شدن در افرادی که می دانند به مدارج بالا و بالاترین سطح پیشرفت در کار خود رسیده اند بسیار شدیدتر است . این افراد به پرکاری می پردازند تا همچنان خود را در اوج نگه دارند و درعین حال می کوشند عدم احساس امنیت شغلی را مخفی کنند و بدین ترتیب بیش از پیش درمعرض استرس قرارمی گیرند.
نشانه های استرس شغلی
نشانه های روانی ، نشانه های جسمانی و نشانه های رفتاری .
نشانه های روانی : نارضایتی – افسردگی – اضطراب – ملامت – احساس ناکامی – انزوا وبیزاری
نشانه های جسمانی : مشکل تر می توان تشخیص داد مانند: سردرد، بیماریهای قلبی وعروقی و انواع آلرژیها، اختلال درخواب و ناراحتیهای تنفسی را می توان نام برد.
نشانه های رفتاری : که خود بر دو نوع است : نشانه های رفتاری فردی مانند خودداری ازکارکردن ، مصرف روزافزون دارو، پرخوری و یا بی اشتهایی ، رفتار ستیزه جویانه در برابرخانواده . به طورکلی نشانه های رفتاری پیامدش به سازمان یا تشکیلات اداری برمی گرددازجمله غیبت از کار، رهاکردن شغل ، افزایش حوادث ناشی از کار و فقدان بهره وری .
به طور خلاصه ، استرس شغلی را می توان باتوجه به نشانه هایی که در فرد ظاهرمی شوند زخم معده – خلق وخوی افسرده یا دشمنی و عنادورزی مشاهده کرد وهمچنین استرس را می توان با ملاحظه عملکرد فرد در محیط کار مانند غیبت از کار یا ازدست دادن بهره وری تشخیص داد.
عوامل استرس شغلی در محیط کار
عبارتند از: ویژگیهای نقش ، شغل ، روابط کاری ، ساختار و جو سازمانی .
چگونه با شناخت عوامل خاص محیط کار که موجب استرس شغلی می شوندمی توان مداخلاتی به منظور پیشگیری یا کاهش استرس شغلی صورت داد؟
در این باره پژوهشگران بویژه با استفاده از نظریه نقش سعی کرده اند مسائل مربوط به استرس را شناسایی کنند و دریابند که فشارهای ناشی از نقش تاچه اندازه در پدید آمدن استرس شغلی تاثیر دارند. بنابراین در نتیجه این پژوهشها چهار نوع ویژگی برای نقش برشمرده اند: 1 – ابهام نقش 2 – کمباری نقش 3 – گرانباری نقش 4 – ناسازگاری نقش
1 – ابهام نقش : اگر فرد نداند که چه انتظاری از وی برای انجام شغلش دارند منجر به استرس شغلی خواهدشد.
2 – کمباری نقش : وضعیتی که در آن از مهارتهای شخص به طورکامل و تمام استفاده نمی شود. به طور کلی می توان گفت که کمباری نقش زمانی ناخوشایند است که توان کارکنان بیش از آن باشد که برای شغل محول به آنها لازم است .
3 – گرانباری نقش : به این معنی که اگر فرد نتواند از پس انجام کاری که بخشی از شغل معین اوست برآید دچار استرس خواهدشد.
4 – ناسازگاری نقش : نقش زمانی رخ می دهد که فرد مجبور می شود تن به مجموعه ای ازالزامهای شغلی با پذیرش مجموعه دیگری از الزامهای شغلی مغایر و یا به کل ناممکن بدهد. مانند پزشکی که از او خواسته می شود دست به روش درمانی بزند که ازنظر اومغایر با اخلاق پزشکی است یا از حسابدار شرکتی خواسته شود حسابهای خلاف واقع درست کند یا به اصطلاح حساب سازی کند تا مالیاتی را که به شرکت تعلق می گیردکاهش دهد.
ویژگیهای شغل
ویژگیهای شغل نیز ازجمله عاملهای دیگری هستند که ممکن است منجر به استرس شغلی شوند. نتایج به دست آمده از تحقیقات و بررسیها گویای آن است که جنبه های معینی از محیط کار در استرس شغلی نقش دارند. این ویژگیها چهار دسته گوناگون راتشکیل می دهند که به طور خلاصه عبارتند از: 1 – آهنگ کار 2 – تکرار کار 3 – نوبتکاری و ویژگیهایی مربوط به وظیفه
1 – آهنگ کار: از عاملهایی که همواره در مشکلهای مرتبط با استرس دخالت دارنددست کم سه عامل از آهنگ کار ناشی می شوند: عامل اول فقدان ناآشکار کنترل ، عامل دوم تعداد دفعات تکرار کار است .
سومین فشار یا بارکاری است که فرد شاغل در رابطه با آهنگ کار احساس می کند.کارگرانی که با آهنگی کار می کنند که آکنده از فشار یا بسیار پرزحمت است به احتمال بیش از همه درمعرض استرس کار قرار می گیرند.
2 – تکرار کار: یعنی تعداد دفعات تکرار در کار یکی از ویژگیهای شغل است که می تواندعامل موثری در استرس شغلی باشد. هرچه شغل معین تکراری تر باشد به احتمال بیشتری در پیدایش استرس نقش دارد.
3 – نوبتکاری : کار در ساعتهایی خارج از ساعات معمولی کار روزانه ، عامل دیگری است که منجر به استرس شغلی می شود. نوبتکاری ممکن است موجب گردد که فرد شاغل دستخوش فشارهای ناشی از زندگی خانوادگی شود مثلا شخص نتواند از عهده مراقبت از فرزندان و همسر خود برآید و یا مشکلهای زناشویی بروز کنند و یا جداافتادن از جامعه (قطع رابطه با دوستانی که در روز کار می کنند و محروم ماندن از کارهای گروهی اجتماعی و فعالیتهای باشگاهی ) یکی دیگر از عوامل نوبتکاری است .
ویژگیهای مربوط به وظیفه
گوناگونی : تعداد وظیفه های گوناگونی که ممکن است برای یک شغل تعیین شوند.
آزادی عمل (خودمختاری ): مقدار اختیاری که شاغل در تصمیم گیری برای انجام شغل خود دارد.
کنش متقابل لازم : تعداد ارتباطهای چهره به چهره ای که برای انجام وظایف لازم اند.
کنش متقابل اختیاری : تعداد ارتباطهای رودررویی که به طور خود خواسته صورت می گیرند.
دانش و مهارت لازم : میزان دانسته ها یا آمادگی ذهنی که برای انجام دادن شغل لازم است .
مسئولیت : سطح پاسخگویی که برای انجام وظیفه لازم است .
روابط کاری میان فردی
کیفیت روابط کارکنان در محیط کار، همواره رابطه موثری با استرس شغلی دارد که دربررسیها سه نوع روابط دیده شده است :
روابط با همکاران ; روابط درون گروههای کاری ; روابط با سرپرستان و رهبران .
راهها و روشهای مدیریت منابع انسانی
مجموعه ای دیگر از عاملهای نهفته استرس در محیط کار به شیوه های کار در مدیریت منابع انسانی بستگی پیدا می کند. امروزه وظیفه منابع انسانی در بسیاری از سازمانهادربردارنده اموری است مانند آموزش – رشد توسعه شغلی ، برنامه ریزی پیگیرانه – حقوق و مزایا – برکناری از شغل و کارهای رفاهی و مسائل گوناگون دیگر.
ورود به محیط کار
هنگامی که فردی به محیط کار تازه ای وارد می شود بیش از هر زمان دیگر آمادگی برای استرس دارد. بویژه از آن رو که تازه واردان درمی یابند که آنچه در ذهن خود نسبت به چگونگی یک محیط کار می پنداشتند با آن آنچه در واقعیت می بینند تفاوت دارد.
عوامل بالقوه استرس در ورود به محیط کار عبارتند از:
ابهام ; بی تکلیفی ; نگرانی از شکل گیری نوعی هویت سازمانی ; یادگیری طرزبرخورد با مدیران و همکاران .
ارزیابی
اگر در محیط کار ارزیابی به صورت کمی و اعداد صورت نپذیرد کارکنان دستخوش استرس خواهند شد. به طورمثال برای معرفی کارگر نمونه بایستی فرمهای مخصوص تهیه گردد تا مثلا با نموداری نحوه حضور غیاب ، اخلاق سازمانی ، تلاش و… در آن سنجیده وکارگر نمونه معرفی گردد. ولی این ارزیابی اگر به صورت کیفی باشد شاید غرضهای شخصی یا یک اشتباه و ندانم کاری سرنوشت فردی را دگرگون کرده و موجبات استرس ودلسردی را فراهم سازد. یا در معاینات استخدامی و ادواری شرکت یک پزشک عمومی نمی تواند نظریه کارشناسی قطعی درمورد مسائل روحی – روانی کارکنان یا مغز و قلب وچشم و… که لازمه مدارک بالاتر تخصصی را دارند بدهد، ولی می تواند با معرفی به متخصصان ذیربط با استناد به مدارک ارائه شده نظر دهد ولی اگر غیر از آن باشد هرچنداشتباه غیرعمدی باشد موجبات استرس را فراهم کرده است .
بازخورد عملکرد
یکی دیگر از حوزه هایی که استرس شغلی باز هم با مدیریت منابع انسانی بستگی پیدا می کند، بازخورد عملکرد است . دریافت بازخورد می تواند عملکرد و انگیزه راتقویت کند، و به همین قیاس ، فقدان بازخورد ممکن است عامل بالقوه ای برای استرس شغلی باشد.
رابطه بین استرس شغلی و بازخورد عملکرد
1 – فرم ارزشیابی : به کارگیری نوعی فرم ارزشیابی که نمونه های رفتاری روشنی ازعملکرد را نشان نداده ، بلکه دربردارنده نوعی ارزیابی ابتکارعمل باشد.
2 – فراوانی : هرچه فرد بازخورد مستقیم را به دفعات کمتر دریافت کند به احتمال بیشتردستخوش استرس می شود.
پاداشها
پاداشی که برای انجام کار به کارکنان داده می شود اگر بی مورد و نابجا باشد حقی دربین کارکنان محسوب می شود که قطع کردن آن نیز عامل بالقوه دیگری است که ممکن است آنها را دستخوش استرس کند.
تعهد
اگر مدیر یا سرپرستی به قول و تعهد خود درقبال زیردست عمل نکند و همچنین برعکس اگر همین کار توسط زیردست صورت گیرد موجب استرس در فرد مقابل شده وباعث دلسردی و کارشکنی خواهدشد.
تبعیض
اگر موسسه ای بین کارکنان تبعیض قایل شد و دلیل محکم و قانع کننده ای برای آن نداشت حتما دربین کارکنان اختلافاتی به وجود خواهدآمد که استرس زائیده آن است .لازم است اطلاعاتی در این مورد به کارکنان داده شود تا استرسی کاذب به وجود نیاید.چرا که تعیین کننده حقوق در این نوع موسسات ، میزان نحوه و کیفیت تلاش کارکنان است .
انتقالهای شغل و حرفه
اجبار به تغییر یا انتقال از هر نوعی که ممکن است استرس زا باشد. چرخش شغل اداره ممکن است فرد را در معرض استرس قرار دهد زیرا در او احساس ناپایداری وناتوانی پدید می آورد و از خواستهای کاری ناشناخته می ترساند.
ترک کار
موردخاصی از انتقال یا گذر شغلی هنگامی پیش می آید که شاغل محیط کارش راترک می کند. در این هنگام است که چندین عامل استرس زا بروز می کنند و فرد را به خطرمی اندازد.
فناوری و خصیصه های مادی
در رابطه با متغیرهای مادی ، استرس زمانی رخ می دهد که حداقل شرایط زیستی وایمنی جسمانی حفظ نشده باشد. خصیصه های مادی کار را که بالقوه استرس زا هستنداغلب به عنوان محرکهای استرس کاری معرفی کرده اند. زیرا این محرکها اغلب درمحیطهای کاری مشاهده می شوند که کارکنانشان کارگرند.
عوامل مادی استرس در محیط کار
نور:
نور ناکافی در کارگاه ;
تابش شدید و خیره کننده نور در آزمایشگاه .
سروصدا:
قرارگرفتن مداوم درمعرض سروصدای ماشین آلات ;
شرایط خاص روانی در شرکت ;
مزاحمت صداهای بلند در اداره .
دما
سرمای شدید در بناهای باز و بی در و پیکر;
قرار گرفتن طولانی در معرض گرما در کارخانه های تولیدی ;
نوسان در دمای فضای اداره .
ارتعاش و حرکت :
تجهیزات عملیاتی (مانند مته ضربه ای );
راندمان ماشینهایی مانند چنگک بالابر.
هوای آلوده :
تنفس گازها و دودهای سمی در آزمایشگاه فرآوری ;
قرارگرفتن پوست بدن در معرض عامل بیماری زا در کارخانه های شیمیایی ;
قرارگرفتن در معرض پرتوهای رادیو اکتیو به هنگام حادثه در کارخانه های انرژی اتمی .
(البته درتمامی کارخانجات وسایل و لباس ایمنی به کارکنان تحویل گردیده این کارکنان هستند که بایستی با درنظر گرفتن سلامتی خویش و مسائل اقتصادی و بهداشت کارخانه از آنها استفاده کنند، چرا درصورت عدم استفاده عواقبی همچون استرس درپی خواهدداشت ).
عاملهای آرگونومیک :
کار تنظیم شده ماشینی در خط تولید;
بار کاری زیاد بر ماهیچه ها در محوطه الوار و چوب ;
فشار شدید حسی از صفحه فرمان کابین خلبان هواپیما.
ارتباط خانه و محل کار
باتوجه به تحقیقات روانشناسی ، درعمل مشاهده شد. که در جامعه کنونی که بامشکل اقتصادی روبروست ارتباط بین خانه و کار را بیشتر به هم نزدیک کرده و این رابطه یک رابطه مستقیم است . تحقیقات نشان می دهد اگر کارگری در خانه با مشکلی روبروباشد بی شک آن را با خود به محیط کار خواهدآورد و برعکس اگر در محیط کار با مشکلی روبرو شد بی شک آن را با خود به محیط خانه خواهدبود. در اینجا باید پرسید:
1 – اگر ارتباط میان خانه و کار به کلی قطع شود آیا مشکل کارکنان کاهش خواهدیافت ؟
2 – اگر ارتباط کار و خانه بیشتر باشد آیا مشکل کارکنان کاهش خواهدیافت ؟
در پاسخ به سوال اول می توان گفت : برخلاف جوامع غربی در جامعه ما که دارای احساسات ظریف و مردمی است ، این کار عملی نیست .
اما در رابطه با جواب سوال دوم می توان گفت که اگر مشکل اقتصادی خانواده برطرف شود، کارگر بدون استرس و با روحیه عالی و پرنشاط در سر کار حاضر می شود ودیگر موقع کار به فکر اجاره خانه ، خرید خانه ، خرید وسایل ضروری خانه و هزار مساله گفته شده یا نشده دیگر نخواهد افتاد.
شاید بزرگترین هزینه ای که بر اثر استرس شغلی پدید می آید و محاسبه آن نیز از همه دشوارتر است ، خسارت هایی است که درنتیجه اشتباه کارکنانی رخ می دهد که به کارهای حساسی اشتغال دارند. مثلا فردی که شغلش کنترل و پیش بینی جریانهای هواشناسی است ، ممکن است با یک اشتباه ساده ، خسارتهای جبران ناپذیری به زندگی مردم واردکند.
بسیاری از حوادث ضمن کار ممکن است بر اثر استرسهای شغلی اتفاق افتند. به طورتقریب محاسبه کرده اند که هرسال در ایالات متحده بیش از دو میلیون کارگر بر اثرحادثه های ناشی از کار دچار آسیبهای معلولیت زا می شوند، و همین طور هر سال 15000نفر در حادثه های ناشی از کار جان خود را از دست می دهند.
زیان دیگری که چندان هم به چشم نمی آید، اما جبران ناپذیرتر از بقیه بوده و متوجه زندگی انسانهاست ، آثار و بازتاب استرسهای شغلی است که موجب خراب شدن روابطافراد بویژه همسران می شود. استرس شغلی مشکلی است که ابعاد اقتصادی باورنکردنی دارد و شایان توجه بسیار است . به همین دلیل بسیاری از شرکتها با تمهیداتی به نام برنامه های کمک به کارکنان (EAP) کوشیده اند به طور جدی با استرس شغلی مقابله کنند.
در دهه اخیر، موضوع فشار عصبی و آثار آن در سازمان موردتوجه بسیار قرارگرفته ویکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است . علی رغم این نظر که فشارهای عصبی مفید نیز وجود دارد و مقداری از فشارهای عصبی برای ایجاد تحرک وتلاش در انسان ضروری است ، زمانی که بحث فشار عصبی مطرح شود بیشتر به عوارض و ضایعات آن توجه شده و فشار عصبی مضر مدنظر قرار می گیرد. به هرحال فشار عصبی حاد نیروی انسانی سازمان را ضایع می کند و پایه های سازمان را متزلزل می سازد.بدین ترتیب است که فشار عصبی در سازمان همچون آفتی ، نیروها را تحلیل می برد وفعالیتها را عقیم می سازد. از میان نشانه های عمومی استرس موارد زیر ازجمله بی اشتهایی یا اشتهای زیاد، بی خوابی یا خواب بیش از اندازه ، دردهای مداوم ، خلاء ذهنی واحساسی ، استرس در محیط کار، درگیری با کارفرما، ترس از شکست ، برنامه های کاری فشرده ، نبودن امکانات کافی و رابطه استرس با میزان انجام کار آشکارتر است . شناسایی عوامل استرس زای کارکنان و یافتن راهبردهایی درجهت پیشگیری و رفع این عوامل بسیار حائزاهمیت است .

نتیجه گیری
در این مقاله بسیاری از جنبه های گوناگون شغل را بررسی کردیم بویژه عاملها یامتغیرهایی که به محیط کار بستگی دارد. این عوامل دامنه پهناوری را دربرمی گیرند. از فردشاغل گرفته تا محیط بی واسطه کار و حتی کل سازمان و در ابعاد گسترده تر اقتصاد ملی ،اما بسیاری از این عوامل را می توان با مداخله موثر تغییر داد.
حال باتوجه به بحثهایی که صورت پذیرفت پیشنهاد می گردد تا نظام مدیریت مشارکتی از طریق تدوین سیستمی درقالب سیستم ارائه پیشنهادات در محیط شرکتهاپیاده گردد. ازطریق :
الف ) آشناکردن افراد خانواده با محیط کار از طریق بازدید با برنامه های جنبی (به طور مثال یکی از شرکتهای معتبر ترکیه به نام شرکت CEMTAS اعلام کرده که یک خانواده بزرگ است . به طوری که پرسنل را تشویق به ارتباط بیشتر در مناسبات و جشنهای ملی و میهنی می کند. همچنین علاقه مند ایجاد رابطه فامیلی بین پرسنل است . در روز ملی درخت کاری هر ساله کلیه پرسنل به همراه مدیریت ارشد و عالی شرکت در این جشن شرکت کرده واقدام به نهال کاری می کنند، به گونه ای که برای هر سال کاری یک منطقه درختکاری شده به صورت مجزا با قید شماره سال مشخص شده است . ضمنا در برخی از روزهای سال کلیه افراد به همراه خانواده هایشان در ضیافتهای شام و مسافرتهای دسته جمعی شرکت می کنند).
ب ) تشویق افراد خانواده ، خصوصا خود کارکنان برای ارائه پیشنهادات و انتقادات
ج ) ارج نهادن به پیشنهادات و انتقادات دریافتی هرچند بی مورد
د) حفظ ارتباط فی مابین .

۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۶:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postct postct

6f/2 (34280)

6f/2 (34280)

بردباری برای مسیحیان مسئله ای بسیار دشوارتر بود. از نظر ایشان، یهودیت مقدمه یا طلیعه دین خودشان و مسیحیت تحقق

یکی از پیامدهای همانندی سابقه و نگرش بین مسیحیت و اسلام، تعارض دراز میان دو تمدنی بوده است که هویت خود را از آنها گرفته اند. وقتی آن دو دین در حوزه مدیترانه به یکدیگر رسیدند، چون هر دو مدعی بودند که واپسین وحی الاهی به آنها رسیده است، معارضه پرهیزناپذیر بود _ معارضه ای کمابیش مداوم که طی آن، نخستین هجوم عربان دامنه اسلام را با کشورگشایی به سوریه و فلسطین و مصر و شمال آفریقا و لااقل تا مدتی به جنوب اروپا رسانید که همه در آن عصر جزء سرزمین های مسیحی بودند؛ بعد تاتارها اسلام را به روسیه و اروپای شرقی بردند و سپس ترک ها به بالکان. به هر یک از این پیشروی ها، مسیحیت پاسخی شدید داد: بیرون راندن عرب ها از اسپانیا، جنگ های صلیبی در نواحی شرق مدیترانه، شکستن آنچه روس ها در تاریخ خود آن را یوغ تاتار می نامند، و سرانجام حمله متقابل عظیم اروپا به سرزمین های اسلامی که معمولاً امپریالیسم خوانده می شود.با این همه، در طول این دوره دراز معارضه و جهاد و جنگ صلیبی و تسخیر و بازپس گیری، مسیحیت و اسلام همواره رشته ارتباط را نگه داشتند، زیرا هر دو در اساس ادیانی از نوع واحد بودند. می توانستند با یکدیگر بحث کنند، مناقشه کنند، مناظره کنند. حتی فریاد خشم یکدیگر را درک می کردند. وقتی هر یک می گفت: «تو کافری و در آتش جهنم  خواهی سوخت»، دیگری دقیقاً می فهمید که او چه می گوید، زیرا مقصود هر دو یکی بود. (بهشتشان ویژگی های متفاوت دارد، ولی دوزخشان عمدتاً یکی است.) ولی به گوش یک هندو یا بودایی یا کنفوسیوسی چنین ادعاها و اتهام ها تقریباً یا کلاً بی معناست.نحوه ای که مسیحیان و مسلمانان به یکدیگر می نگریستند و یکدیگر را مطالعه می کردند، در مورد هر یک با دیگری تفاوت فاحش داشت. این امر دست کم از جهاتی معلول اوضاع و احوال متفاوت هر یک بود. مسیحیان اروپایی برای اینکه بتوانند کتاب آسمانی و ادبیات کلاسیک خود را بخوانند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، از آغاز مجبور به آموختن زبان های خارجی بودند. از سده هفتم [میلادی] به بعد، حتی انگیزه بیشتری پیدا کردند که نگاه خویش را به بیرون معطوف کنند، زیرا مکان های مقدسشان در زادگاه دین مسیح، در حیطه حکمرانی مسلمانان بود، و زیارت آنها تنها با اذن مسلمانان امکان پذیر می شد. مسلمانان چنین مشکلاتی نداشتند. اماکن مقدسشان در عربستان و در قلمرو فرمانروایی عرب ها بود، کتاب مقدسشان به عربی بود که در سراسر تمدن اسلامی همچنین زبان ادب و علم و تحقیق و حکومت و تجارت به شمار می رفت. پس از تسخیر کشورهای جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا که مردم آن سرزمین ها نیز عرب مآب شدند و زبان و خط اجدادی خویش را فراموش کردند، عربی به طور روزافزون حتی زبان مراودات یومیه شد. در روزگاران بعد، زبان های اسلامی دیگری، به ویژه فارسی و ترکی، پای به صحنه گذاشتند، اما در نخستین سده های شکل گیری، عربی فرمانروای یکتا بود.این تفاوت تجربه ها و نیازهای هر یک از دو تمدن، در نگرش آنها به یکدیگر منعکس است.

از قدیم ترین ایامی که ثبت در تاریخ است، اروپائیان می کوشیدند زبان های رایج در کشورهای اسلامی _ و در راس آنها عربی را که زبان پیشرفته ترین تمدن آن روزگار بود _ یاد بگیرند. بعدها و بیشتر به جهت فایده عملی، بعضی فارسی و به ویژه ترکی را نیز آموختند. اهمیت ترکی عمدتاً از این نشأت می گرفت که عربی را در قلمرو عثمانی برانداخته و زبان حکومت و دیپلماسی شده بود. از قرن شانزدهم به بعد کرسی های استادی عربی در دانشگاه های فرانسه و هلند تاسیس شد. دانشگاه کیمبریج در ۱۶۳۲ و دانشگاه آکسفورد در ۱۶۳۶ صاحب نخستین کرسی عربی شدند. اروپائیان از آن پس دیگر برای دست یافتن به علوم عالی به عربی نیاز نداشتند، ولی به انگیزه کنجکاوی فکری و عقلی و شوق به شناخت تمدنی دیگر و راه و رسم آن به آموختن عربی همت می گماشتند. هنگامی که سده هجدهم فرارسید، اروپا می توانست بنازد که صاحب مجموعه ای شایان توجه از کتب و مکتوبات عالمانه درباره جهان اسلام است، شامل چاپ ها و ترجمه های آثار تاریخی و ادبی و دینی و نیز تاریخ های ادبیات و مذاهب و حتی تاریخ های عمومی کشورها و مردمان مسلمان و آداب و رسوم آنان. کتاب های دستور زبان و فرهنگ های عربی و فارسی و ترکی از قرن شانزدهم به بعد در دسترس دانشوران اروپایی بود.

از نکات پرمعنا اینکه توجه بسیار بیشتری می شد به عربی، یعنی زبان کلاسیک و کتاب آسمانی اسلام، از فارسی و ترکی، یعنی زبان های فرمانروایان جهان در آن روزگار. در طول سده نوزدهم دانشوران اروپایی و چندی بعد همچنین محققان آمریکایی، به این مهم روی  آوردند که نوشته ها و زبان های مدفون و فراموش شده عهد باستان را از زیر خاک بیرون بیاورند و بخوانند و ترجمه کنند و از این راه یکی از فصل های درخشان تاریخ را بازیابند. اما کسانی که از اینگونه کنجکاوی بهره ای نداشتند و بنابراین، از درک آن ناتوان بودند، از این فعالیت ها سر درنمی آوردند و در آنها به دیده بدگمانی می نگریستند.

جهان اسلام به علت فقدان انگیزه ای مشابه، به هیچ وجه کوچک ترین علاقه و توجهی به تمدن مسیحی نشان نمی داد. تحقیر و خوار داشت مردمان وحشی آن سوی مرزها در آغاز ممکن بود توجیهی داشته باشد، ولی پس از اینکه آن صفت دیگر صدق نمی کرد و حتی در روزگاری که اطلاق آن کمترین وجه عقلی نداشت، باز هم به کار می رفت. گاهی استدلال شده که توجه اروپائیان به عربی و زبان های دیگر شرق ملازم و مددکار _ یا اگر فاصله زمانی را در نظر بگیریم _ طلیعه و مقدمه امپریالیسم بوده است. اگر چنین باشد، باید عربان و ترکان را از این گونه نیات تجاوزگرانه مبرا بدانیم. عرب ها هشتصد سال در اسپانیا بودند بی آنکه علاقه ای به آموختن اسپانیایی یا لاتین بروز دهند. عثمانی ها پانصد سال بر بخش بزرگی از جنوب اروپا فرمان می راندند، ولی در اغلب آن مدت هرگز زحمت یادگرفتن یونانی یا هیچ یک از زبان های رایج در بالکان یا اروپا را به خود ندادند که به خوبی امکان داشت به کارشان بخورد و سودمند بیفتد. وقتی به مترجم نیازمند می شدند، از افراد جدید الاسلام یا دیگران از کشورهای مختلف استفاده می کردند.

تا هنگامی که غرب به زور توجه بقیه دنیا را به خود جلب کرد، هیچ گونه «غرب شناسی» وجود نداشت. امروز نیز در آمریکا می توان نگرش هایی مشابه مشاهده کرد.در حال حاضر در غرب ما با چیزی دست به گریبانیم که به نظر خودمان جنگ با تروریسم است و به عقیده تروریست ها جنگ با کفر. همچنین هستند کسانی در هر دو طرف که ا ین جنگ را پیکار بین تمدن ها یا بین ادیان می دانند. اگر آنان درست بگویند _ و بسیاری چیزها موید آن نظر است _ باید تصدیق کرد که برخورد این دو تمدن دارای هویت دینی نه تنها ناشی از اختلافات، بلکه همچنین برخاسته  از تشابهات آنها با یکدیگر است _ که در این صورت، ممکن است امیدی به تفاهم بهتر در آینده وجود داشته باشد.

امید مهرگان:

۱- ما راست قامتان. دست های ما به نحو مناسبی کوتاه تر از پاهای ماست که این خود نشانه متمدن بودن ماست. راست قامتی ای که در مسیر دیالکتیکی تاریخ ساخته دست راست قامتان، قامت بسیاری را خم کرده است.به زعم مارکس، تعیین کننده ترین گام در گذار از میمون  به انسان این بود که شیوه زندگی میمون ها به صورت حرکتی روی زمین درآمد و آنها عادت استفاده از دست ها برای رفتن روی زمین را از دست دادند و راست قامت شدند. مارکس، تحلیلی شدیداً ماتریالیستی از گذار از میمون  به انسان و نقش کار در شکل گیری فرآیند تولید از ساده ترین تا پیچیده ترین شکل آن به دست می دهد و تمام تحلیل خود را مبتنی می کند بر تعامل توانایی ها و محدودیت های جسمانی انسان با شرایط عینی واقعیت پیش رو. آغاز تحلیل او، بررسی تکوین «دست» و رشد تدریجی مهارت های او بود. دست چیزی بود که هم شی را تغییر می داد، یعنی «کار انجام می داد» و هم خود از طریق «کار» تکامل می یافت، بنابراین «دست نه تنها اندام کار، که محصول کار نیز به شمار می رود.» (درباره تکامل مادی تاریخ. مارکس و انگلس خسرو پارسا. نشر دیگر. تمام نقل قول ها از فصل اول همین کتاب است.

ظریف تر شدن دست ها مدیون زمختی آن شی ای بود که می بایست از خلال «کار» دگرگون اش می کرد و به خدمت خویش درمی آورد. اگر تاریخ را انسان می سازد، این کار را به یاری دست هایی می کند «که دست هیچ میمونی قادر به تقلید آن نیست _ دست هیچ میمونی هرگز قادر به ساختن حتی خشن ترین نوع چاقوی سنگی نشده است.» دست ها می ساختند و ساخته می شدند. رابطه دست با زمختی و خشنی واقعیت مادی، از همان آغاز رابطه ای دیالکتیکی بوده است: «کار، انطباق با عملیات دائماً جدیدتر، وراثت  عضلات، نیام ها، و طی زمان های طولانی تر استخوان هایی که تکامل خاص یافته اند، به کار رفتن این مهارت و ظرافت در عملیات جدید و بیش از پیش پیچیده، به دست انسان چنان درجه بالایی از کمال را دارند که برای ساختن و پرداختن تصاویر رافائل و مجسمه های تور والدسن و موسیقی پاگانینی ضروری است.» دست از معدود چیز هایی است که دلالت «استعاری» آن سخت به دلالت واقعی و عینی آن نزدیک است. آیا ماتریالیسم تاریخی، پژوهش در باب تاریخ تحول «دست» است؟در فیلم «۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی» استنلی کوبریک، در اوایل فیلم صحنه ای را می بینیم که در آن، یک انسانریخت تکه ای استخوان (ابزاری برای دفاع از خود) را با تمام قوا به سمت آسمان پرتاب می کند و این صحنه بلافاصله به صحنه ای برش می خورد که در آن، یک فضا پیما در قعر کهکشان در حال حرکت است. استخوان و فضاپیما در تصاویر کوبریک حجم و شکل واحدی دارند. بازنمایی فاصله چند میلیون سالی این دو ابزار در برشی چندثانیه ای، واجد تکانه ای تاریخی است و دلالت های فراوانی داد.

اگر پیشرفت را معادل سلطه انسان بر طبیعت و متعاقباً بر انسان بدانیم، این پیشرفت، بنابر روایت مارکس، در هیئت سلطه دست بر شی تجلی می یابد. دست ها برای ساختن تاریخ، به جست وجوی اشیا بودند. ولی اکنون تاریخ دست ساخته این انسان، اشیا را واداشته است که به هر نحوی که شده در جست وجوی دست های انسان باشند: در هیئت میلیون ها دستگیره. در زندگی روزمره، ما با انبوه دستگیره ها سروکار داریم، از دستگیره اتومبیل و انواع درها گرفته تا انواع زائد ه هایی که در اشیا و ابزار های مختلف برای «گرفتن» و «کار کردن» با آنها تعبیه شده است. تقریباً تمام اشیای زندگی روزمره مدرن ما، جایی، فرورفتگی ای، برآمدگی ای، زائده ای یا حفره ای دارند تا راحت بتوان آنها را گرفت و به کار برد. پستی و بلندی های شیارگونه دسته چاقو، تورفتگی دو طرف تلویزیون، نرمی و قوس پایین قلم خودکار، انواع فرمان های وسایل نقلیه، از فرمان محدب دوچرخه کورسی گرفته تا انبوه دگمه های کابین یک بوئینگ، دسته «خوش دست» تپانچه و انحنای تمیز ماشه برای شلیک کردن و هزار زائده دیگر برای سلطه پذیر کردن اشیا. این امر، یعنی این انبوه دستگیره ها یا زوائد، در عرصه زبان نیزتجلی یافته است.

نامگذاری اشیا بخشی از فرآیند سلطه بر اشیا است. خداوند در روایت عهد عتیق تمام طبیعت را برای انسان نامگذاری می کند و سروری او بر طبیعت را برقرار می سازد. دانستن نام یک چیز یعنی شناخت آن چیز. در زبان های کشور های پیشرفته، واژگان غنی ای برای انبوه اشیای ریز و جزیی وجود دارد. نمود بارز این امر در زبان صنعتی است. فی المثل تمام اجزای یک دستگاه کوچک آزمایشگاهی، از کوچک  ترین تا بزرگ ترین و به چشم آمدنی ترین شان، دارای نامی است. انواع دگمه ها، کلید ها، زائده ها، برآمدگی ها (که در فارسی جز این نام ها، نام دیگری برای آنها نیست) هر یک نام خاص خود را دارد. این امر مبین بازنمایی زبانی فرآیند سلطه بر اشیا است. تسلط یافتن بر طبیعت به یاری عقل و «مفاهیم» در برخی افعال زبانی نمود بارزی دارد. فعل «to grasp» در انگلیسی هم به معنای گرفتن و چنگ زدن است و هم به معنای فهمیدن. افعال to take , to get هم (مثل فعل «گرفتن» در فارسی) تقریباً چنین است. «Did you get it?» یعنی «گرفتی چی شد؟» که معادل «فهمیدی چی شد؟» است. در آلمانی نیز فعلی از این دست وجود دارد: begreifen (فهمیدن، دریافتن) که از greifen (چنگ زدن، به دست گرفتن) می آید نیز ((erfassen . واژه کلیدی Begriff  (مفهوم) در فلسفه نیز از همین فعل می آید. می توان آن را اصطلاحاً «به چنگ درآمده» نیز ترجمه کرد. حضور استعاری دست و کارکرد آن در مقام ابزاری که شی را دگرگون و «گرفتنی» می کند، در مفاهیم تفکر مشهود است.دستگیره ها و زائده های اشیای جهان روزمره، نمودی اند از سلطه پذیر شدن اشیا، البته در عین حال حضور اشیا را کمرنگ و «خنثی» می کنند. اشیای اطراف ما، «برای ما» هستند، «دم دست» ما هستند. گسترده کردن عرصه مفهوم شی، عملاً دلالت های فرهنگی و حتی سیاسی دیگری از سلطه پذیر شدن و «دستگیره دار شدن» و نهایتاً «گرفتنی شدن» اشیا و متعاقبا ً انسان ها را نشان خواهد داد. از سوی دیگر مفهوم «دستگیره» را نیز می توان بسیار فراخ تر گرفت.

در حال حاضر،کارکرد دست و انگشتان، نسبت به قبل، فی المثل در قیاس با تحلیل مارکس از کار دست، بسیار انتزاعی تر شده است و در عین انتزاعی تر شدن، کاربردی تر هم شده است. برجسته ترین نمود آن، نقش «موس» در کامپیوتر است. می توان ساعت ها پشت کامپیوتر نشست و کار های پیچیده ای، از پرسه زنی اینترنتی گرفته تا طراحی گرافیکی و غیره را فقط و فقط با لمس کردن موس توسط انگشت ها صورت داد. موس در حکم همان زائده یا دستگیر ه ای است که ظاهراً تسلط میلیون ها کاربر روزمره یعنی توده ها ی کاربر بر کامپیوتر را افزایش می دهد ولی در همان حال فرد را بیشتر و بیشتر در دام کامپیوتر می اندازد (این ایده را پیشتر مراد فرهادپور در مقاله «ایده هایی در باب تلویزیون» در یکی از شماره های ارغنون مطرح کرده است. ریموت کنترل تلویزیون در عین افزایش تسلط بیننده بر تلویزیون، تسلط تلویزیون بر فرد را فرا می آورد. میل به عوض کردن پی درپی کانال ها، نشان از نوعی گیر افتادن در چنبره کانال ها را دارد.)همچون هر پدیده اجتماعی _ تاریخی، این پدیده نیز از نوعی دیالکتیک پیروی می کند. تلاش برای «گرفتن» شی، به «گرفتار» شی شدن می انجامد. تسلط پذیر کردن اشیا به یاری انبوه دستگیره ها و زائده ها در حیات روزمره، به وابستگی به اشیا می انجامد.البته بازنمایی این آنتی تز از بازنمایی تز بسیار دشوارتر است.باری بدین سان، برخی سویه های تعیین کننده تاریخ بشر، در دستگیره یخچال تجلی می یابد. شی ای که در ویرانه های عصر مدرن، گرد و غبار پیشرفت بر آن نشسته است.

حسن یوسفی اشکوری

: نوگرایی اسلامی، نحله ای از جریا چون «اسلام سنتی»، «بنیادگرایی اسلامی»، «اسلام فقاهتی» و «ارتجاع مذهبی» و… قرار دارد و در تقابل با آنها معنا و مفهوم پیدا می کند. همان گونه که آن عناوین نیز چنین اند و در واقع در تعارف یا تقابل با هم قابل فهم و تفسیر خواهند بود. گرچه برخی از این عناوین الزاماً در تعارض با هم نیستند و فقط هرکدام اشارتی به بعدی از ابعاد یک جریان و یا اندیشه و مفهوم و صطلاح دارند.

از آنجا که تفاوت و تمایز نوگرایی اسلامی با دیگر جریان ها فکر و اندیشه و چگونگی رویکرد به سنت و میراث است، می توان از این منظر مجموعه جریان های اسلامی سده اخیر را به دو گروه کلان تقسیم کرد که البته هرکدام به شاخه های فرعی تر تقسیم می شوند: اسلام سنتی و اسلام نوگرا. اسلام فقاهتی، اسلام فرهنگی، اسلام سیاسی و بنیادگرایی اسلامی، سلفی گری به رغم تفاوت های آشکاری که بین آنها وجود دارد، ذیل عنوان عام اسلام سنتی قرار می گیرند. نو/اندیشی اسلامی، بازسازی اندیشه اسلامی، روشنفکری اسلامی، اصلاح دینی، رنسانس اسلامی، پروتستانتیسم اسلامی، زیرمجموعه جریان کلی تر نوگرایی واقع می شوند. البته در این میان برخی از عناوین فصل مشترک بخش عمده جریان های دو طیف است که به طور خاص می توان به اسلام سیاسی و یا اسلام اجتماعی اشاره کرد.

اگر به افکار و اقوال و اعمال طیف سنت گرایان مسلمان توجه و استناد کنیم، در می یابیم که اینان در مجموع اعتقادی به نوگرایی و نواندیشی و به ویژه نوسازی و بازسازی در مبانی و اصول دینی و حتی در مبانی معارف اسلامی ندارند و اگر هم برخی از اشخاص و یا جریان های وابسته به آن (مانند مسلمانان فرهنگی و تا حدودی فلسفی و معرفت اندیش) از نوگرایی سخن بگویند و یا از آن دفاع کنند، منظورشان رفرم و نوعی بازسازی همان معارف کهن است، به گونه ای که تا حدودی با معارف عصر، سازگار و هماهنگ شود و بتوان از آرای متفکران قدیم در برابر اندیشه ها و نظریه های نوین دفاع کرد. اما نوگرایان روشنفکر مسلمان اعتقادی راسخ به تجدیدنظر و بازسازی و نوسازی تمام اصول و مبانی دین دارند و در واقع هیچ حوزه ای را خارج از بازاندیشی نمی دانند. البته بدیهی است که منظور کاستن اصلی مسلم و قطعی در قرآن و سنت از دیانت و یا افزودن اصلی یا فرعی دیگر بر دین نیست، بلکه منظور بازفهمی و نوفهمی و بازسازی «فکر دینی» است که هم اصول دین را شامل می شود و هم فروع دین را و صد البته هم معارف دین پدید آمده در توالی ایام و قرون و دوره های تاریخی پسین را در بر می گیرد. شاید بتوان گفت سنت گرایان عموماً دین و معارف کهن دینی یا منسوب به دین را بدون پرسشگری و چالش و نقد و پالایش علمی می پذیرند و مجموعه آنها را دین و وحی و اوامر و نواهی خداوندی می دانند (حتی آرا و افکار فقیهان، عالمان، مفسران، متکلمان و عارفان را)، اما نواندیشان بر این باورند که به مقتضای روشنفکری و تکیه بر خرد نقاد، می توان و باید اولاً اساس دیانت را با معیارهای خرد و تعقل آزاد و مستقل فهم کرد و پذیرفت و حقانیت و ضرورت دین و دین ورزی را به یاری همین عقل و عقلانیت اثبات و مدلل کرد، و ثانیاً باید همان اصول و مبانی قطعی دینی را به پرسش گرفت و به نوفهمی و بازسازی آنها همت کرد، و ثالثاً فکر و معارف دینی را، که عمدتاً برآمده از تاریخ و مقتضیات زمان و تفاسیر و آرای عالمان و شارحان دین است، تجدیدبنا کرد و از نوساخت.

چنین تفکیکی و به ویژه سپردن اساس دیانت و مبانی و اصول آن را به تیغ نقد و پرسش خرد نقاد و آزاد، یا در اندیشه سنت گرایان دیده نمی شود و یا اگر تفکیکی بین سه حوزه یاد شده وجود داشته باشد، عموماً هر سه در قلمرو مفهوم دین قرار دارند و از این رو کم و بیش از حقانیت و تقدس برخوردارند و هیچگونه نقد و نقادی را بر نمی تابند. با این که هنوز نواندیشی عمیقی در تمام عرصه های دین صورت نگرفته است، اما با مقایسه ای تطبیقی افکار و آرای سنت گرایان و نوگرایان می توان دریافت که تفاوت ها و تمایزهای جدی و عمیقی بین آن دو گروه وجود دارد. مراد ما از نواندیشی دین آموزه و سخن اقبال است که بنیادگذار اصلی این جریان است. آنچه اقبال می گوید (Reconstruction) است یعنی «بازسازی» و در واقع ساختمانی را ویران کردن و از نو بنیاد نهادن . از این رو خود او در کتاب «بازسازی» می گوید: «اکنون وقت آن است که در کل دستگاه مسلمانی تجدید نظر کنیم.

این تجدیدنظر البته پس از پذیرش عقلانی و استدلالی نوین دین با معیارهای معرفتی و برهانی و عقلانی کنونی است. گرچه مفهوم تجدیدنظر در دستگاه مسلمانی و یا نوگرایی و بازسازی دین، پس از مفروض دانستن حقانیت اساس دیانت است، اما واقعیت این است که روشنفکران و نواندیشان مسلمان بارها اعلام کرده اند که نسل امروز خود باید اصل دین و ضرورت دین ورزی و حقانیت و اعتبار دین را به پرسش بگیرد و از نو دین را کشف کند و در صورت امتناع عقلی به آن معتقد و ملتزم شود. البته در این میان پرسش هایی چون معیارهای نقد کدامند، چگونه و با چه ابزارهایی این تجدیدنظر و بازسازی عملی می شود، این پروژه به دست چه کسانی انجام می شود و … وجود دارد که پاسخ هایی به آنها داده شده است.



قیمت: 100 تومان

۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postct postct

gl/l (1070)

gl/l (1070)

 

خوردگی فلزات

همه ی ما تاکنون زنگ زدگی آهن که آن را به رنگ زردی در می آورد، سبز شدن ظرف مسی و سیاه شدن نقره را دیده ایم .همه ی این ها نمونه هایی از خوردگی هستند. پس بنابر این خوردگی فلزات عبارت است از: واکنش فلزات با محیط و مواد درون محیط برای تبدیل آن فلز به شکل پایدارترش یعنی اکسید یا سولفور یا کربنات.خوردگی معمولا از سطح فلز آغاز شده و تا درون آن نفوذ می کند که این کار تدریجی و پیوسته صورت می پذیرد.

فلزات یا آلیاژها به یکی از چهار شکل زیر خورده می شوند:

1- خوردگی شیمیایی: که بین یک جامد (فلز) و یک مایع یا گاز رخ می دهد. اگر با گاز خورده شود در این صورت خوردگی خشک و اگر با مایع خورده شود نوعی از خوردگی اتفاق افتاده است که جریان الکتریکی نقشی در آن نمی تواند داشته باشد.برای این نوع خوردگی مثال خیلی کم وجود دارد به گونه ای که تنها می توان به خورده شدن فلز توسط جیوه اشاره کرد.

2- خوردگی الکتروشیمیایی: این نوع خوردگی هنگامی ایجاد می شود که در فلز یا در جسم، ناهمگنی وجود داشته باشد. وجود ناهمگنی در فلز سبب ایجاد پیل شده و بین کاتد و آند جریان الکتریکی به وجود آمده و فلز خورده می شود.چون تمام فلزات همگن نیستند بنابر این اگر در یک الکارولیت قرار گیرند خورده می شوند آن هم به شکل الکتروشیمیایی .

3- خوردگی بیوشیمیایی: که توسط عوامل زیستی مانند باکتری ها این نوع خوردگی ایجاد می شود. مانند خورده شدن لوله های نفت در دل زمین به وسیله ی باکتری ها.

4- خوردگی فرسایشی: که با سایش بین یک ماده ی جامد یا مایع یا حتی گاز با فلز موجب خوردگی فرسایشی می شود مانند خوردگی لوله های آب به وسیله ی عبور آب از درون آن.

 عوامل موثر در خوردگی فلزات:

1- درجه ی خلوص فلز : هرچه فلز خالص تر باشد و ناهمگنی کم تری داشته باشد دیرتر خورده می شود.

2- تغییرات فیزیکی و مکانیکی فلز

3- غلظت ماده ی موثر و جنس آن(عامل خورنده)

4- مقدار اکسیژن

محیطPH5-

6- درجه ی حرارت

 حفاظت در برابر خوردگی:

برای این کار ما سه روش پیش رو داریم:

1- ایجاد پوشش و قراردادن ماده ای بین محیط و فلز

2- سلسله اعمالی را که به آن ها نام اعمال الکتروشیمیایی می دهند روی فلز انجام دهیم تا خوردگی کم یا هیچ گردد.

3- موادی را درون فلز افزایش دهیم تا سرعت خوردگی کم شود که از این مواد با عنوان کندکننده های خوردگی یاد می شود.

 حفاظت یا ایجاد پوشش: که در این روش فلز یا پلاستیک یا رنگی را روی فلز می کشند تا مانع از خوردگی آن شوند.

حفاظت با رنگ: برای حفاظت از فلز با رنگ به دو نوع رنگ نیاز داریم:

1- رنگ آستری

2- رنگ نهایی

رنگ آستری معمولا روغن کتان یا گلیسروفتالیک است که دارای کرومات روی است.

رنگ نهایی که معمولا برای زیبایی روی رنگ آستری می کشند، باید این نوع رنگ برای اکسیژن هوا غیر قابل نفوذ باشد.

 حفاظت الکتروشیمیایی: در این روش فلز را به پتانسیلی می بریم که در آن پتانسیل شدت واکنش آندی هیچ یا بسیار ناچیز می شود و عمر قطعه ی مورد نظر طولانی تر می گردد. برای حفاظت الکتروشیمیایی دو نوع حفاظت آندی و کاتدی وجود دارد.

 حفاظت با کندکننده های خوردگی: گندکننده های خوردگی به موادی گفته می شود که با ایجاد یک لایه بین ماده و فلز مانع از خوردگی می شوند یا در حد امکان از سرعت خوردگی می کاهند.

به طور کلی دو نوع کند کننده وجود دارد:

1- آلی

2- غیر آلی

کندکننده های آلی مانند: آمین ها چرب و مشتقات آن ها، آمیدها، الکل ها، تیواوره و ترکیبات آلی که دارای یک یا چند اتصال سه گانه اند.

تیغ خود تراش یا برخی از قطعات یدکی خودروها را برای خورده نشدن در هنگام نقل و انتقال درون پوششی از کاغذ آغشته به روغن قرار می دهند.

 دستگاه اندازه گیری سرعت خوردگی فلزات

دستگاه اندازه گیری سرعت خورده شدن فلزات قابل استفاده برای کلیه صنایع و مرکز دانشگاهی به همراه حسگر های آزمایشگاهی و صنعتی موجود است

برای کاهش سایش و جلوگیری از بروز پدیده Scuffing «خراشیدگی سطوح» در کاربردهای موتوری و صنعتی در شرایط بار بالا از روغن های دنده حاوی ادتیو EP استفاده می شود. این نوع از روغن های جدید دنده، با ادتیوهایی که دارای گوگرد فعال ترکیب شده با فسفر هستند، فرموله می شوند. این ادتیو خواصی مانند پایداری حرارتی، ضد خوردگی و قابلیت تحمل بار بالا را به روغن می بخشد.    آنالیز روغن دنده ای که حاوی ادتیو EP مناسب در فرمولاسیون خود است، به دلیل اطمینان از میزان مشخص ادتیو موجود و نیز بررسی شرایط جزو فعال به هنگام استفاده، از اهمیت بالایی برخوردار است. به طور مشابه در آنالیز روغن کارکرده ممکن است میزان کارآیی ادتیو موجود در روغن، تحت شرایط خاصی بررسی شود تا بین عملکرد فعلی و آنچه که از آن انتظار می رود، مقایسه ای به عمل آید. به این دلیل درک ماهیت شیمیایی روغن های دنده حاوی EP، موارد کاربرد آنها و ابزارهای آنالیزی مورد استفاده برای تعیین میزان ادتیو بسیار مهم است.     روغن دنده

    روغن های دنده موارد کاربرد وسیعی دارند. این روغن ها به منظور کاهش اصطکاک و جلوگیری از سایش طراحی شده اند. در شرایط روانکاری لایه مرزی به عنوان یکی از عوامل انتقال دهنده حرارت در نظر گرفته شده و از خوردگی و زنگ زدگی سطح جلوگیری می کند. علاوه بر این روغن های دنده حاوی ادتیوهای ضداکسیداسیون، ضد کف و دمولیسفایر     هستند. روغن های دنده ای که در وسایل نقلیه مورد استفاده قرار می گیرند علاوه بر ادتیوهای مذکور حاوی ادتیوهای بالا برنده شاخص گرانروی هستند که محدوده دمای عملیاتی آنها را وسعت می بخشند.     به طور دقیق تر بیشتر روغن های دنده صنعتی، جزو گروه روانکارهای تک درجه ای «مونوگرید» هستند و ویسکوزیته آنها بر اساس شرایط سیستم تعیین می شود. این روغن ها باید طوری انتخاب شوند تا حتی الامکان از ضربات وارده به دندانه ها و آسیب رسانی به آنها جلوگیری کنند. ویسکوزیته نباید آنقدر بالا انتخاب شود تا خود عامل افزایش گرما و افت نیرو در اثر تلاطم شود. به هنگام انتخاب گرید مناسب برای روغن می بایست ویسکوزیته روغن در دمای عملیات جعبه دنده در نظر گرفته شود. این دما شاخص تعیین کننده قابلیت روغن برای ایجاد فیلم روانکار است. روغن های دنده صنعتی براساس انطباق با شرایط عملیات مجموعه دنده ها فرموله می شوند: – در شرایط عملیاتی سرعت بالا و بار کم در جعبه دنده های بسته با روغن هایی که حاوی بازدارنده های اکسیداسیون و زنگ زدگی، ادتیو ضد کف و ضد سایش می باشند، فرموله می شوند که به طور معمول به آنها روغن های R&O می گویند. در شرایط بار متناوب در جعبه دنده های بسته (سرعت کم، بار زیاد) بار ناگهانی پایداری گرمایی با ادتیوهای گوگرد فسفر یا مواد مشابه موجود در روغن تامین می شود که با ایجاد لایه ای محافظ از خط افتادگی سطوح تماس جلوگیری کرده و در شرایط روانکاری مرزی قابلیت تحمل فشارهای بالا را به روغن می دهد. روغن دنده همچنین حاوی ادتیو پایین آورنده اصطکاک، ترکیبات ضد سایش، غیرفعال کننده های فلزی و عوامل معلق کننده است که به مقدار مناسب در روغن وجود دارند.     – دنده های «حلزونی باجنس برنز یا استیل» به طور معمول به روغنی نیاز دارند که از ترکیب روغن پایه با10-3 درصد چربی یا روغن های چربی دار سنتزی تشکیل یافته و با ایجاد چسبندگی قابلیت حرکت صفحات تحت فشار بالا را فراهم می کند. – چرخ دنده های باز به طورمعمول به روغنی با ویسکوزیته بالا، قابلیت تحمل فشار بالا و ادتیوهای ضدسایش برای شرایط بار زیاد و سرعت پایین نیاز دارند. آنها اغلب حاوی عوامل ایجاد چسبندگی بین چرخ دنده و سیال روانکار می باشند.

   نقش روغن دنده EP دار در محافظت از سایش

    روغن دنده های حاوی ادتیو EP ، دارای ادتیوهایی هستند که از جوش خوردگی موضعی سطوح فلزی با یکدیگر در اثر بار زیاد و در شرایط روانکاری لایه مرزی جلوگیری می کنند. هنگامی که تماس بین فلز و فلز برقرار می شود، دمای موضعی بالا می رود. در این حالت ادتیو EP با فلز سطح، ترکیب شیمیایی ایجاد کرده و با ایجاد فیلمی که به نسبت، مقاوم است از جوش خوردگی بین سطوح ناصاف فلز جلوگیری کرده و مانع ساییده شدن دندانه ها می شود. (مطابق شکل1)  

در کل، ادتیوهای EP با فلز سطح، پیوندی برقرار می کند که این پیوند به دو صورت فیزیکی و یا شیمیایی است. درحالت روانکاری لایه مرزی این ادتیوها با سطح فلز دندانه ها ( که در اثر زبری سطوح دمای موضعی آنها بالاتر رفته) پیوند برقرار می کنند. ترکیب ساخته شده حاصل، با فرمول عمومی FeSxPyOz دارای نقطه ذوب اوتکتیک * پایین بوده که نسبت به خود فلز از نرمی بیشتری برخوردار است. این لایه به هنگام تماس، از فلز جدا شده و مانع از جوش خوردن سطوح دندانه ها در نقاط تماس می شود.    در گذشته ادتیوهای EP از پایه های سرب،‌ گوگرد فعال و بعدها از ترکیبات کلردار تشکیل می شد. از اواسط دهه1950 میلادی استفاده از صابون های سرب، محدود و به جای آن ادتیوهای حاوی روی و فسفر جایگزین شد. ادتیوهای فعلی حاوی ترکیبات گوگرد- فسفر هستند که در برابر گرما پایدار بوده وموجب خوردگی سایر فلزات غیرآهنی و آلیاژهای مسی نمی شوند.   

    گوگرد فعال یا غیرفعال

    گوگرد موجود در روانکارها در اشکال مختلف وجود دارد. روغن های پایه از مشتقات پالایش شده نفتی حاوی ترکیبات آلی گوگرد دار تشکیل یافته اند که در طی پروسه پالایش در روغن پایه موجود است. به طور دقیق تر روغن پایه های هیدروکراک شده به دو صورت وجود دارند. این روغن ها یا مقدار کمی گوگرد دارند و یا اصلاً گوگرد ندارند که این نتیجه عملیات بسیار پیشرفته پالایش در حضور کاتالیت ها می باشد. به طور مشابه در روغن پایه های سنتزی نیز ترکیبات گوگردی وجود ندارند. جدول شماره1 بعضی از ادتیوهای دارای ترکیبات گوگردی را که به صورت های مختلف شیمیایی قابل شناسایی هستند، نشان می دهد. گوگرد فعال، توانایی انجام واکنش شیمیایی با سطوح فلزی را برای ایجاد سولفید فلزی دارا است. گوگرد غیرفعال چه در شرایط آزمایشگاهی و چه در شرایط عملیات، قابلیت تشکیل سولفید فلزی را ندارد. تمایل ادتیو گوگرد دار به انجام واکنش با سطح فلزی، به عوامل مختلفی مانند ترکیب درصد ادتیو، دمای واکنش و نحوه اکسیداسیون گوگرد در ترکیب بستگی دارد.  سولفیدها و گوگرد عنصری، حالت های احیا شده گوگرد هستند و اگر دما به اندازه کافی بالا باشد می توانند به راحتی به سولفیدهای فلزی تبدیل شوند. سولفات ها مولکول های اکسید شده گوگردی هستند و تمایل آنها برای ترکیب با فلزات و تبدیل به سولفیدهای فلزی کمتر است. انتخاب فعال و یا غیرفعال بودن گوگرد به عواملی از جمله قابلیت واکنش پذیری ترکیب و شرایط آزمایش مورد استفاده برای طبقه بندی ادتیوها بستگی دارد.     روغن های معدنی گوگرد دار

  روغن های معدنی حاوی گوگرد که از انحلال گوگردِ عنصری در روغن به وسیله حرارت تولید می شوند، فعال ترین حالت گوگرد را بوجود می آورند، زیرا پیوندهای ضعیفی بین S-S در گوگرد عنصری وجود دارد. گوگرد عنصری به صورت زنجیره های8 عنصری و یا به صورت حلقه های8 تایی وجود دارد. روغن معدنی گوگرددار بلافاصله میله مسی موجود به کاررفته در آزمایش خوردگی مس بر اساس استاندارد ASTM D-130 را لکه دار می کند. در این آزمایش میله ای مسی در روغن و در دمای100 درجه سانتی گراد به مدت3 ساعت غوطه ور می شود. لکه دار شدن میله مسی نشان دهنده انجام واکنش بین فلزات زرد با گوگرد است.

    اسیدهای چرب گوگرد دار

 اسیدهای چرب گوگرد دار در اثر واکنش شیمیایی گوگرد و اسیدهای چرب با زنجیره بلند به وجود می آیند. این اسیدهای چرب در دمای بسیار بالاتری حدود265 درجه سانتی گراد نسبت به گوگرد عنصری تجزیه می شوند. بنابراین در این حالت، مدت زمانی که طول می کشد تا میله مسی در آزمایش خوردگی مس، لکه دار شود نسبت به حالت قبل بیشتر است.  تیوهای EP گوگرد- فسفر دار و سولفیدهای معمولی برخی از ادتیوهای EP گوگرد- فسفردار در دمای275-250 درجه سانتی گراد در اثر حرارت تجزیه می شوند و مانند حالت قبل مورد آزمایش خوردگی مس قرار می گیرند.     ترکیبات گوگردی در روغن های پایه معدنی (که در بیشتر مواقع به صورت سولفید وجود دارند) پایداری شیمیایی بیشتری دارند. ادتیوهای EP و روغن های پایه در شرایط انجام تست خوردگی مس غیرفعال هستند اما در شرایط روانکاری مرزی که دماهای موضعی بالا است، هم مولکول اسیدهای چرب گوگرد دار و هم ادتیوهای EP گوگرد- فسفر دار شکسته شده و به سولفیدهای فلزی تبدیل می شوند. در این شرایط هر دو نوع ادتیو به طور معمول فعال است. روغن های معدنی گوگرد دار و سایر ترکیبات بسیار فعال گوگرد در دماهای پایین تر نسبت به سایر ادتیوهای گوگرد دار فیلم های محافظ فلز بهتری ایجاد می کنند. این در حالی است که این ترکیبات در برابر فلزات و آلیاژهای فلزی خاص مانند فلزات زرد (مس به عنوان یکی از فلزات اصلی موجود در آلیاژ وجود دارد) بسیار خورنده هستند.در روغن دنده های جدید حاوی ادتیو EP از ادتیوهایی با پایداری دمایی بالاتر استفاده می شود که موجب تمیزی بیشتر سیستم شده و باعث خوردگی فلزات زرد در شرایط عملیاتی جدید نمی شوند. هدف مورد نظر در تولید روغن های دنده EP دار با کیفیت بالاتر، بهبود ماهیت شیمیایی ادتیوهایی با قابلیت تحمل بارهای بیشتر در شرایط روانکاری مرزی است. هم چنین این روغن ها سطوح تماس را از سایش محافظت می کنند. در صورتی این امر انجام پذیر خواهد بود که میزان خوردگی در فلزات زرد را به حداقل رسانده و اجزای فلزی دنده ها را تمیز نگاه دارند. آزمایش های تعیین کننده میزان گوگرد فعال موجود در روغن دنده های EP دار بیشتر آزمایش های آنالیز روغن، خواص فیزیکی یا شیمیایی و یا خواص کلی روانکار (مانند ترکیب درصد عناصر موجود) را اندازه گیری می کنند. به عنوان مثال شیمیدان ها می توانند از17 روش آزمایش مختلف براساس استاندارد ASTM میزان کل گوگرد در سوخت یا روانکار را تعیین کنند. اما آزمایش های محدودی وجود دارند که به طور مستقیم می توان توسط آنها میزان دقیق ادتیوهای مشخصی را تعیین و تغییرات آنها نسبت به زمان را بررسی کرد.

مزایا و معایب آزمایش های اندازه گیری گوگرد فعال

اندازه گیری مستقیم ادتیوهای EP : از روش آزمایش ASTMD 1662 ، به منظور تعیین میزان گوگرد فعال در یک روانکار «روغن فلزکاری» آزمایش ASTMD 1662 برای تعیین میزان گوگرد فعال در یک روانکار «روغن فلزکاری» با اندازه گیری گوگرد، قبل و بعد از انجام واکنش گوگرد با مس فلزی که منجر به حذف گوگرد فعال می شود، کاربرد دارد.نمونه در دمای150 درجه سانتی گراد در مجاورت پودر مس اضافه قرار می گیرد، به صورتی که در روغن نمونه در آزمایش ASTMD 130 هیچ گونه آثار لکه در میله مسی مشاهده نشود. گوگرد فعال با پودر مس واکنش داده و سولفید مس تولید می کند. به طور معمول این آزمایش در مورد روغن فلز کاری استفاده می شود

.روشFourier Transform Infrared Spectroscopy) FTIR):

روش طیف سنجی مادون قرمز FTIR روش ابزاری غیر مخربی است که می توان به کمک آن میزان اجزای خاصی در روغن را به طور کمی تعیین کرد. هم چنین با استفاده از این روش می توان بین یک روغن نامعلوم و یک محصول مشخص آنالیز مقایسه ای انجام داد و یا آلودگی های موجود در یک محصول نهایی را تعیین کرد. روش FTIR جایگزین آزمایش های گران قیمتی شده که در آن میزان رقیق شدن سوخت و اکسیداسیون مواد در روغن تعیین می شود. این آزمایش براساس جذب انرژی تابشی به وسیله پیوندهای شیمیایی در طول موج های بین2/5 تا17 میکرون و یا فرکانس های 4000-450 1/cm انجام می گیرد. مقدار انرژی تابشی جذب شده به ساختار و پیوندهای شیمیایی موجود در مولکول بستگی دارد. به طور مثال از روش آزمایش FTIR می توان برای کمک به تشخیص حضور مولکول های خاصی مانند ادتیوهای گوگردی در روغن استفاده کرد و یا می توان به وسیله آن میزان افت ادتیوهای را تشخیص داد. داشتن طیف روغن کارنکرده حاوی ادتیو مورد نظر، اولین قدم در بررسی کاهش میزان ادتیو به روش FTIR است. تحلیل گر در این روش می تواند به کمک ساختن محلولی از ادتیو EP در روغن پایه مورد استفاده در محصول نهایی و یا کسب این اطلاعات از سازنده روانکار، مشخص کند که کدام یک از فرکانس های طیف مادون قرمز باید مورد بررسی قرار گیرد. سپس تحلیل گر آزمایش FTIR را روی روغن کارکرده انجام می دهد. تفاوت بین طیف روغن کارکرده و روغن کارنکرده در میزان کاهش ادتیو EP است. البته کاهش میزان ادتیو به تنهایی نمی تواند فاکتوری برای تعیین میزان کاهش خاصیت EP باشد. به عنوان مثال ممکن است ادتیو EP اولیه با شرایط عملیات (مانند تخریب در اثر گرما، واکنش با اکسیژن هوا و یا سایر اجزای موجود در روانکار) و با واکنش با سطوح فلزی تغییر کند اما هم چنان خواص EP در روانکار مشاهده شود. تعیین کاهش ادتیو EP با روش FTIR موقعیتی را فراهم می سازد تا بتوان نسبت به تنظیم تعداد و دوره های آنالیز روغن و یا انجام آزمایش های پرهزینه تر (مانند اسپکتروسکوپی، تابش اتمی و آنالیز تعداد ذرات و …) برای تنظیم محدوده مجاز استفاده از روغن دنده و یا تشخیص مشکلات مکانیکی موجود در جعبه دنده و یا سیستم انتقال قدرت اقدام کرد

. اندازه گیری ادتیوهای EP به روش غیرمستقیم  

   آزمایش خوردگی مس: آزمایش خوردگی مس که براساس روش استاندارد ASTMD-130 صورت می گیرد روش کیفی برای اندازه گیری میزان خوردگی فلز توسط روانکار است. در این روش اگر اپراتور مطمئن باشد که مواد دیگری غیر از گوگرد فعال که قابلیت خورندگی فلز مس را دارا هستند، در روانکار وجود ندارند، می تواند میزان حضور گوگرد فعال را اثبات کند. دانستن این نکته مهم است که هیچ ارتباطی بین مثبت بودن واکنش در آزمایش خوردگی مس و میزان تاثیر ادتیو EP روی روغن دنده وجود ندارد.     

آزمایش پایداری حرارتی: آزمایش پایداری حرارتی که شیوه جدید آزمایش پایداری حرارتی انجام شده توسط شرکت Cincinnati Milacron “Cincinnati Milacron Thermal Stability Test-A” است برخلاف روش آزمایش ASTM D-130 میزان خوردگی را به صورت کمی نشان می دهد. در این شیوه، روغن مورد نظر را که میله های آهنی و مسی در آن وجود دارد تا دمای135 درجه سانتی گراد و به مدت168 ساعت گرم می کنند. در پایان آزمایش ظاهر میله ها از نظر تغییر رنگ مورد بررسی قرار می گیرد. علاوه بر این، تغییر در ویسکوزیته روغن، میزان لجن تشکیل شده در روغن و کاهش وزن میله مسی تعیین می شود. پروسه مورد نظر بیشتر برای تشریح میزان خوردگی روغن دنده EP دار کارنکرده مفیدتر است.

آزمایش های سایش و اصطکاک: آزمایش های اصطکاک و سایش که برخی از آنها در جدول2 آورده شده اند، بیشتر در مورد بررسی EP موجود در روغن کارنکرده و عملکرد مواد ضدسایش استفاده می شود. این آزمایش ها وقت گیر و پرهزینه بوده و در آنالیز های معمولی روغن مورد استفاده قرار نمی گیرد. اما در مورد بررسی میزان EP و خواص ضد سایش روغن کارکرده در شرایط بحرانی، برای تخمین ارتباط بین درصد ادتیو EP در روغن کارکرده و خواص دیگر روغن و همچنین آلاینده هایی که در سیستم افزایش می یابند، مفید است. Melting point eutectic * : نقطه ذوب تعادلی، دمایی است که در آن دو ماده که با یکدیگر محلولی ایجاد می کنند از فاز جامد به مایع تبدیل می شوند.

منابع

1 – اصفهان.تجربیات بدست آمده در شرکت پالایش نفت

2- سایت دانشنامه رشد

3- سایت اینترنتی گوگل



۲۳ مهر ۹۶ ، ۱۴:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postct postct

gl/l (1099)

gl/l (1099)

‌دانش اکولوژی مجموعه شناخت هایی است که انسان درباره اثرات محیط بر روی موجودات زنده اثرات موجودات زنده بر روی محیط و ارتباطات متقابل بین موجودات زنده دارد.

وقتی اکولوژی موجود زنده ای مطالعه می شود هدف این است که معلوم شود چرا موجود مورد بحث در محیطهای خاص و تحت شرایط معینی زندگی می کند شرایط محیط چه اثراتی روی موجود زنده دارند و موجود زنده به نوبه خود چه تحولاتی در محیط پدید می آورد طبیعی است که خود انسان نیز به عنوان یک موجود زنده متاثر از عوامل محیط و موثر بر روی عوامل طبیعت در چهارچوب مطالعات اکولوژی از توجه و اهمیت خاص برخوردار است.

دانش اکولوژی مطالعه توام محیط و موجود زنده را هدف اصلی خود قرار داده و برای نیل به این هدف از همه رشته های علمی که مستقلاً محیط و یا موجود زنده را مطالعه می کنند کمک می گیرد.

کلمه اکولوژی دارای دو ریشه یونانی Oikos (به معنای خانه یا محیط زیست یا مسکن طبیعی) و Logos (به معنای شناخت) است و برای نخستین بار به وسیله ارنست هکل زیست شناس مشهور آلمانی به سال 1869 به کاربرده شده است و معنی تحت الفظی آن بررسی محل زندگی موجودات زنده است. بیان کاملتری در بیان اکولوژی عبارت است از مطالعه روابط موجودات زنده به طور فردی یا گروهی با محیط اطراف و یا علم رباط بین موجودات زنده و محیط.

تعریف دیگر اکولوژی ؛ عبارتست از علمی که روابط متقابل موجودات زنده را از یک طرف و رابطه بین آنها و محیطی که در آن زیست می کنند از طرف دیگر مورد بررسی قرار می دهد . لذا اکولوژی در احوال موجوداتی که در خشکی یا در آب در حال زیستن اند با توجه به روابط با محیط آنها تحقیق می کند.

دامنه علم اکولوژی را می توان با توجه به سطوح مختلف حیات تعیین کرد . اگر این سطوح به صورت یک طیف مشخص گردد که از یاخته آغاز شده به ترتیب شامل بافت ، اندام ، موجود زنده ، جمعیت ، اجتماع ، اکوسیستم و بالاخره بیوسفر یا زیست کره باشد ، علم اکولوژی بیشتر با سطوح اخیر این طیف یعنی بعد از موجود زنده سروکار دارد.

اکوسیستم به منظور مطالعه رابطه بین موجودات زنده و محیط معمولاً تعدادی از گیاهان و جانوران را در نظر می گیرد که در مجموعه جامعه را می سازند . در هر اکوسیستم میان موجودات زنده و محیط زندگی آنها همواره پیوندی ناگسستنی برقرار است و هر آینه این پیوند از هم بگسلد دگرگونی و احیاناً انهدام جامعه مزبور را دنبال خواهد داشت . به آن قسمت که مسکن موجودات زنده باشد هابیتات گویند.

جامعه أی که نفراتش به گونه واحدی متعلق باشد دوام پذیر نتواند بود مضافاً این که هر منطقه أی که محل زیست انواعی چند از موجودات زنده گیاهی و جانوری باشد یک سلسله عوامل فیزیکی و شیمیایی وجود دارد که در ظهور و ادامه بقای انواع نقش تعیین کننده بر عهده می گیرد.

وجود تنوع در انواع هر منطقه به ثبات جامعه کمک می کند بطوری که افراد هر جمعیت نیازهای گوناگون خود را با حضور سایر انواع برآورده می کند و دگرگونی های فیزیکی محیط را بهتر تحمل می نمایند اما به هرحال ثبات اکوسیستم نسبی است و عواملی نظیر رشد و توسعه جمعیت ها ، عبور از مرحله بلوغ و تولید مثل و سرانجام مرگ و میر عواملی هستند که دگرگونی های دائم در وضع جامعه بوجود می آورند.

در هر اکولوژیک که سرانجام منجر به پیدایش جامعه ثابت می گردد وقوع هر مرحله با پیدایش گروه هایی جدید و ظهور تنوع در انواع افزایش حجم کل موجود زنده توام خواهد بود ظهور توالی به ترتیب تقدم در هر منطقه به ترتیب زیر قابل پیش بینی است.

در منطقه ابتدا موجودات زنده خاک ساز نظیر باکتری ها پا به عرصه وجود می گذارند ، سپس به ترتیب گلسنگ و خزه بوجود می آید . آنگاه گیاهان سالیانه ، گیاهان دائمی ، درختچه و سرانجام درختان تولید می شدند به تناسب ظهور چنین مراحل گیاهی جانوران نیز متوالیا بوجود می آیند. زمان بسیار زیاد از مرحله شنی تا تولید جنگلی معادل با یک هزار سال تخمین زده می شود . هرگاه سرزمینی را در نظر بگیریم که گیاهان و جانورانی قبلاً در آنجا می زیستند و اینک به شکل بایر درآمده است تبدیل چنین سرزمینی به علفزار در حدود پنجاه سال و پیدایش جنگل مدت دویست سال به طول می انجامد . خاطر نشان می گردد که ظهور هر سال از همان گیاه به تدریج موجبات فرسوده شدن خاک به طریق خاص فراهم می سازد.

وابستگی غذایی موجودات زنده را با یکدیگر می توان به حلقه های زنجیر تشبیه کرد که در آن انرژی از حلقه ای به حلقه دیگر منتقل می شود. به عبارت دیگر هر موجود زنده حلقه ای را تشکیل می دهد که اگر در ابتدا و در انتهای زنجیره قرار نداشته باشد انرژی لازم جهت ادامه حیات از موجود قبلی به دست می آورد در حالی که خود تامین کننده انرژی برای موجود بعدی می باشد . اولین حلقه را تجزیه کنندگان حلقه های بعدی را مصرف کنندگان و آخرین حلقه را تجزیه کنندگان تشکیل می دهند.

عوامل عمده که افراد هر اکوسیستم را به یکدیگر پیوند می دهند :

1ـ تغذیه 2 ـ تولید مثل 3ـ اتکا به تعاون متقابل

1 ـ تغذیه : به منظور تامین غذایی در صورتی که اکو سیستم در مرحله تعادل و ثبات خود باشد رابطه ای بسیار نزدیک میان گیاهان و جانوران آن منطقه که توده زنده آنجا را تشکیل می دهند با محیط زیست آنان که توده غیر زنده را می سازد بر قرار است این روابط موجبات پیدایش زنجیری به شکل حلقه را فراهم می سازد که در امتداد آن مواد غذایی از راه تولید انرژی به گردش در می آیند.

عاملی که ضامن ادامه انرژی در امتداد این حلقه یا زنجیره است انرژی ناشی از تابش نور آفتاب خواهد بود اما تنها بخش ناچیزی از انرژی خورشیدی در بوجود آوردن توده زنده به نحو مذکور در فوق مورد استفاده قرار می گیرد و قسمت عمده آن غیر قابل استفاده می گردد به طور مثال ضمن هضم مقداری ماده گیاهی به وسیله جانور قسمتهایی از آن بدون آنکه مورد استفاده قرار گیرد دفع می شود حتی قسمتی از مواد غذایی نیز که جذب بدن می شوند تبدیل به حرارت می گردد و از این رو در متابولیسم شرکت نخواهند جست بنابراین از مقدار معینی از گیاه که به وسیله جانور گیاه خوار به مصرف می رسد تنها بخشی به وزن بدن حیوان تبدیل می شود از این رو در امتداد زنجیره غذایی از تولید گیاه از راه فتوسنتز تا به انتهای زنجیره غذایی هر انتقال توام با از دست رفتن مقدار قابل توجهی از انرژی است وجود کیفیت مذکور در فوق الزاماً به تولید هرم های غذایی منجر می شود که قاعده آن نماینده وزن نسبی مقدار خاک مورد نیاز جهت تولید گیاه و راس آن نماینده وزن بدن جانور گوشتخوار خواهد بود.

لذا انتقال زنجیره غذایی از هر مرحله به مرحله بعدی از وزن نسبی آنها کاسته می شود که در واقع ضایعات انرژی را ضمن انتقال زنجیره غذایی منعکس می کند. هر سه عامل بسیار موثر به منظور برقراری تعادل در تراکم جمعیت جامعه به حساب می آید به طور مثال افزایش بیش از حد جانوران گوشتخوار از یک منطقه موجب کاهش جمعیت گیاه خواران می گردد. زیرا گوشت خواران از گیاه خواران تغذیه می کنند تعداد حیوانات گیاه خوار به سرعت رو به کاهش می رود و در نتیجه عذایی کافی برای رفع نیاز گوشتخواران وجود نخواهدداشت. کیفیت مذکور باعث می شود که تعدادی از جانوران گوشتخوار در اثر گرسنگی تلف شوند و جمعیت آن ها تقلیل یابد کم شدن جمعیت گوشتخواران به زیاد شدن تعداد گیاه خواران می انجامد زیرا از تعداد دشمنان طبیعی آنها کاسته شده است نتیجتاً جمعیت گیاه خواران رو به افزایش می گذارد اما علیرغم تغییرات کوتاه مدت به طور مذکور در فوق مجموع مقادیر جانوران و گیاهان یا به عبارت دیگر توده زنده کم و بیش در مدت زمان طولانی به طور نسبی پا بر جا می ماند.

در اکو سیستمی که در حالت تعادل قراردارد مجموع توده زنده تنها به اندازه لاشه و مواد پوسیده از خود بجای می گذارد که کافی برای غنی کردن خاک و یا اقیانوس باشد چنین کیفیتی موجبات پایداری هرم های مختلف غذایی را در آب و خاک فراهم می آورد در زنجیره های به هم پیوسته سریعاً تعادل خود را باز می یابند اما هرگاه اکو سیستم در معرض دگرگونی های بزرگی قرار گیرد از هم گسیختگی آن جبران ناپذیر خواهد گردید به طور مثال قسمت های وسیعی از جنوب شرقی ایران که اکنون به صورت دشت های خشک و کویرهای نمکی درآمده زمانی از لحاظ پوشش گیاهی غنی تر از امروز بوده است بدیهی است که از میان بردن یکی از زنجیره ها موازینه اکوسیستم را به هم می زند.

2 ـ تولید مثل : وسیله دیگری است که اعضای هر جامعه را به هم پیوند می دهد انتقال گرده از یک گیاه به گیاه دیگر وسیله تکثیر آن گیاه را فراهم می سازد پاره أی از حشرات تنها روی یک یا چند گیاه محدود می نشینند گل تعدادی از گیاهان نظیر لاله عباسی به نحوی ساخته شده است که برای قبول حشرات مناسب است وجود ارتباطی نزدیک به نحو مذکور در فوق میان دو یا چند موجود زنده که به گونه های مختلف تعلق داشته باشند ضامن ادامه حیات گیاهان و جانوران است بدیهی است که پیوند میان موجودات زنده به حفظ تعادل جمعیت کمک می کند به طور مثال هر گاه از تعداد حشرات کاسته شود موجب کاهش تولید مثل در گیاه می گردد و متقابلاً کاهش تعداد گیاه سبب عدم تامین غذای کافی برای حشرات خواهد بود.

در جامعه ای که قادر به توسعه بیشتر نتواند باشد تولید مثل مداوم موجبات پیدایش تراکم بیش از حد جمعیت می شود این کیفیت با مهاجرت مازاد جمعیت تضعیف پیدا می کند اما هرگاه به علت محدودیت جغرافیایی مهاجرت امکان پذیر نباشد نفراتی از آنها در اثر گرسنگی تلف می شوند و یا در اثر بیماری های همه گیر از میان می روند بیماری های همه گیر در جامعه پر جمعیت که از تغذیه کافی برخوردار نبوده فضای کافی برای زیستن در دسترشان نباشد به سرعت شیوع پیدا می کند بدیهی است حتی هر گاه بیماری در یکی از سطوح رخنه کند و سایر سطوح در امان باشند چون خلل در تداوم زنجیره غذایی پدیدار می گردد کلیه جمعیت های ساکن در منطقه که در سایر سطوح قرار دارند نیز دستخوش دگرگونی واقع می شوند.

3 ـ اتکا به تعاون متقابل : به منظور محافظت موجودات زنده نوعی تعاون در بین آنها بر قرار است گیاهان وسیله أی مناسب جهت اختفای بسیاری از جانوران از گزند دشمنان و همین طور به منظور فرار از شرایط نامساعد جوی به حساب می آیند هرگاه چنین حمایتی به نحوی کاهش یابد و یا این که به کلی از آنها سلب شود جانور و گیاه هر دو دچار صدماتی می گردند و به طور مثال چون در اثر تولید مثل جمعیت حشرات به اندازه ای افزایش یابد که دیگر محل کافی جهت اختفای آنها موجود نباشد بسیاری از آنها در معرض شکار پرندگان قرار می گیرند اما این کیفیت موجب کاهش رشد گیاهان نیز خواهد شد زیرا حشراتی که قبلاً وسیله انتشار گرده گیاهان بودند اینک در اثر شکار پرندگان از تعدادشان کاسته می شود و از این رو گرده افشانی به اندازه کافی صورت نخواهد گرفت.

تعاون به طریق مختلف صورت می گیرد پاره أی از جانوران به منظور ایمنی از گزند دشمنان طبیعی بحال استتار درآمده خود را شبیه گیاهان محیط می سازند.

تعدادی از پرندگان و پاره أی از پستانداران آواز سایر حیوانات را تقلید می کند این عمل به دو منظور دفاع و یا وسیله أی برای شکار مورد استفاده قرار می گیرد تعدادی از خرچنگها جهت حفاظت شکم نرم خود آنرا در صدف خالی به اندازه أی متناسب قرار می دهند گاهی عده أی از ماهی های راهنما کوسه ماهی را ضمن حفاظت به طرف شکار مورد نظرش راهنمایی می کنند در این میان انسان دگرگونی های بزرگی در رفتار جانوران و تربیت اهلی کردن آنها به منظور استفاده های گوناگون به عمل آورده است.

محیط : کلیه پدیده های حیاتی با مواد خام آغاز می گردد و مواد خام به نوبه خود از محتوی فیزیکی کره زمین سرچشمه می گیرند محیط حیات را از دو راه متاثر می سازد.

1 ـ از راه فراهم کردن مواد خام 2 ـ از راه تامین شرایط فیزیکی شیمیایی که در قالب شکل زندگی ریخته می شود.

محیط را به سه قسمت بخش می کنند :

1 ـ هیدروسفر : قسمت مایع کره زمین ، آب اقیانوسها ، دریاچه ها ، رودخانه ها.

2 ـ لیتوسفر : سازنده بخش جامد کره زمین .

3 ـ اتمسفر : به وجود آورنده بخش گازی اطراف کره زمین می باشد و هیدروسفر و لیتوسفر را احاطه کرده است. اورگانیسم به هر سه بخش فوق جهت کسب مواد خام نیازمند است.

هیدروسفر : آب فراوان ترین ماده معدنی سطح زمین را تشکیل می دهد و قسمت عمده ای از لیتوسفر و اتمسفر را می سازد انرژی تابش آب هیدروسفر را به صورت بخار در می آورد و وارد اتمسفر می کند بخار آب در اثر سرد شدن و تراکم در ارتفاعات به ابر تبدیل می شود و سرانجام از راه باران و یا برف مجدد به هیدروسفر باز می گردد.

لیتوسفر : این بخش از محیط دو وظیفه حیاتی به عهده دارد 1 ـ تامین کننده مواد معدنی مورد نیاز موجود زنده . 2 ـ تشکیل دهنده قسمت اصلی خاک . لیتوسفر محل سکونت موجودات خشکی زی به حساب می آید مواد معدنی و خاک نقش ویژه أی در ادامه حیات گیاهانی که در خشکی می رویند به عهده دارند.

اتمسفر : نظیر هیدروسفر در معرض گردش فیزیکی قرار دارد هوای گرم منطقه استوایی متصاعد می شود و هوای سرد قطبی به طرف زمین حرکت می کند ضمناً گردش زمین موجبات جابجا شدن توده هوا را فراهم می سازد . گردش شیمیایی اتمسفر به نوبه خود در ادامه زندگی اورگانیسم حائز اهمیت بسیار است.

الف : گردش اکسیژن اتمسفر به منظور تنفس مورد استفاده اورگانیسم قرار می گیرد نقش کلی اکسیژن در تنفس جمع آوری هیدروژن به منظور تولید آب است.

ب : حلقه کربن گازکربنیک اتمسفر منبع منحصر به فرد کربن به حساب می آید گاز کربنیک از راه فتوسنتز به پیکر موجود زنده راه می یابد . گازکربنیک از دو راه وارد محیط می گردد : 1ـ از راه تنفس 2ـ به وسیله احتراق در ماده غیر زنده آتش سوزی در جنگل.

موجودات زنده در حفظ ساختار و عمل طبیعت با یکدیگر همکاری و اتفاق عمل دارند این پدیده مفهوم تنظیم اکولوژیکی را تشکیل می دهد تنظیم اکولوژیکی دو پدیده مفهوم تنظیم اکولوژیکی را تشکیل می دهد در تنظیم اکولوژیکی دو پدیده توالی یا جانشینی و تاثیر متقابل جمعیتها بر یکدیگر از اهمیت ویژه أی برخورداند .

مراحل تغییر تدریجی یک اکو سیستم و تبدیل آن به اکوسیستم دیگر را توالی می گویند جمعیت مجموعه أی از موجودات زنده متعلق به یک گونه است که محل معینی را اشغال کرده اند مجموعه چند جمعیت مختلف اجتماع را تشکیل می دهد . در بررسی تغییرات یک جمعیت (در یک اکو سیستم) مطالعه تراکم جمعیت و عواملی که بر آن موثرند اهمیت فراوانی دارد. تراکم یک جمعیت تعداد افرادی است که در یک زمان در واحد معینی از یک مکان (از لحاظ سطح یا حجم) زندگی می کنند تراکم جمعیت را در یک سطح به وسیله رابطه تراکم مساوی نسبت تعداد به سطح محاسبه می کنند روش علمی برای بررسی تراکم یک جمعیت ( در یک اکو سیستم) روش نمونه برداری است. زاد و ولد و مهاجرت به داخل بر تراکم جمعیت می افزاید روش نمونه برداری است زاد و ولدها مهاجرت به داخل بر تراکم جمعیت می افزاید و مرگ و میر و مهاجرت به خارج کشور باعث کاهش تراکم آن می شود.

جانداران بر سر إذا مکان و غیره باهم رقابت می کنند تداخل عمل میان جانداران به صورتهای رقابت همزیستی و همیاری است تداخل عمل در موجودات زنده نشان می دهد که هیچ موجودی در تنهایی زندگی نمی کند.

تا زمانی که محیط کره زمین مقادیر کافی از آب یون های معدنی و گازهای اتمسفر را در برداشته باشند و شرایط مناسب برای ادامه کنش و واکنش برقرار باشد بخش زنده بیوسفر نه تنها قادر به تامین نیازهای اولیه غذای بلکه قادر به یافتن فضای مورد لزوم برای زیستن نیز تواند بود چنین فضایی از بخش هایی از هیدروسفر و لیتفوسفر و یا اتمسفر تشکیل می یابد.


۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postct postct

عنوان دومین مطلب آزمایشی من

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postct postct

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postct postct